معنی صیدآباد دامغان - جستجوی لغت در جدول جو

صیدآباد دامغان(صَ)

لغت نامه دهخدا

(حَ دَ)

دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان دامغان. واقع در 2هزارگزی جنوب شوسۀ دامغان به شاهرود. دارای 530 تن سکنه. محصولاتش غلات، پسته، پنبه، انگور و حبوبات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)

لغت نامه دهخدا

سعدآباد دامغان

(سَ)

دهی از دهستان حومه بخش حومه شهرستان دامغان. دارای 110 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، پسته، انگور، پنبه و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)

لغت نامه دهخدا

حسن آباد صیدآباد دامغان

دهی است از دهستان قهاب رستاق بخش صیدآباد شهرستان دامغان در 20هزارگزی جنوب صیدآباد وده هزارگزی ایستگاه امروان. جلگه و معتدل است. 820 تن سکنۀ فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن حبوبات، پنبه، پسته، انگور، صیفی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. راه فرعی به ایستگاه سرخده دارد. مزرعۀ کاظم آباد و جهان آباد جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)

لغت نامه دهخدا

دولت آباد صیدآباد دامغان

دهی است از دهستان قهاب صرصر بخش صیدآباد شهرستان دامغان با 530 تن سکنه. آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)

لغت نامه دهخدا

فتح آباد صیدآباد دامغان

مزرعۀ کوچکی است از دهستان صرصر بخش صیدآباد شهرستان دامغان که در هشت هزارگزی جنوب خاوری صیدآباد واقع است. دارای 5 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)

لغت نامه دهخدا

قاسم آباد صیدآباد دامغان

ده کوچکی است از دهستان مهتاب صرصر بخش صیدآباد شهرستان دامغان. در 8هزارگزی شمال خاوری صیدآباد و هزارگزی شوسۀ. دارای 16 تن سکنه. آب قنات این ده لب شور و میگویند برای معالجۀ امراض جلدی مفید است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)

لغت نامه دهخدا

معنی صیدآباد دامغان - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما